پس از سرکوبی مشروطه خواهان و به توپ بستن مجلس توسط عمال محمد علی شاه قاجار ، مردم شهر های مختلف کشور سر به شورش برداشتند وتصمیم به مبارزه با استبداد گرفتند . مردم تبریز نیز در حمایت از مشروطه دست به قیام زدند . در این میان ستار خان و با قرخان با رهبری مردم در این قیام توانستند کنترل تبریز را به دست گیرند و بر مخالفین غلبه کنند . ستارخان درسال1292هجری شمسی درگذشت .ابن حاجی حسن قرچه داغی معروف به ستار خان اصلا از اهالی قرچه داغ و ارسباران کنونی است اما فامیل او به تبریز کوچ کردند . او نیز از جوانمردان محله امیر خیز تبریز بود . وی ازجمله مردانی بود که برای دفاع از مشروطیت و حقوق ملت دست به سلاح برد و به سبب شجاعت ها و فداکاری هایی که در مبارزه علیه نیروهای استبدادی محمد علی شاه قاجار از خود نشان داد از طرف آزادی خواهان به سردار ملی ملقب شد. وی پیش از مشروطیت از لوطیان تبریز بود. پس از اعلام مشروطیت نیزبه شهر آمد و به اسب فروشی اشتغال ورزید و سپس جزو مجاهدین مسلح گردید. پس از بمباران مجلس، دعوت انجمن ایالتی آذربایجان را قبول کرد. او در دوران مشروطه نیروهای آزادی خواه آذربایجان را به یاری باقر خان برای گشودن تهران بسیج کرد و در این فتح با نیروهای جنوب و گیلان همکارشد . .پس از فتح تهران به دست ملیون ، مجاهدین تهران به منزل ستارخان سردار ملی جمع شده و بنای مقاومت را گذاشتند.در سی ام رجب سال 1328 ه ق در پارک اتابک که منزلگاه وی و مجاهدان ایشان بود جنگ سختی بین قشون دولتی که می خواستند او را خلع سلاح کنند در گرفت و عاقبت قشون دولتی غالب آمده سی تن را کشته و سیصد تن را اسیر کردند . در نتیجه تیراندازی ها تیری به پای او اصابت کرد . در اثر آن تیر مزاج ستارخان علیل شد. مرگ سردار ملی را عصر روز سه شنبه 25 آبانماه 1293 شمسی مطابق به 28 ذیحجه 1332 قمری نوشته اند. سردار هنگام پیوستن به جاودانگی 48 سال داشت. پیکر وی را در مقبره طوطی در جوار بقعه حضرت عبدالعظیم در شهر ری به خاک سپردند. عظمت کار سردارملی هنگامی درک می شود که بدانیم ، وقتی وی و تفنگداران محله امیر خیز تبریز به مقاومت علیه استبد اد بر خاستند تمام ایران در سکوت و رکود کامل بود و مشروطه خواهان یا از ایران رفته بودند یا کنجی گزیده بودند و البته عده ای در تبریز همراه وی بودند. مقاومت ستارخان و باقرخان و تفنگداران شجاع آنان در محله امیرخیر و خیابان چنان جانانه و مخلصانه و مجاهدانه بود که در سرما و گرما و در محاصره شدید شهر از سوی هزاران تن لشکر مستبدان از تهران و منطقه و نداشتن سلاح وآذوقه ، ماه ها مقاومت ودفاع و حمله کردند تا آرام آرام درگیلان و اصفهان و خراسان ، آن هم به نام ستارخان حرکت های مسلحانه شکل گرفت. واستبداد محمد علی شاهی عقب نشینی کرد و سر انجام به روسیه پناهنده شد. اما ، سرگذشت وپایان کار ستارخان و مجاهدانش در پایتخت ، غم افزا و جانگداز است . از راه رسیده ها و در خلوت خزیده ها و همدستان دول خارجی و استبداد داخلی و برخی آزادیخواهان به نوا رسیده ، عر صه را بر مجاهدان تنگ کردند و بلای جان مشروطه خواهان واقعی شدند زیرا ستارخان ها را خار راه خود برای برخی اقدامات ناموجه می دیدند.