هدر داخلی
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

فهرست مناسبتها با جزئیات

    • ۳۱ اردیبهشت
    • 20 May
    • ١١ ذوالقعده

همه ساله چنین روزی به عنوان روز استقلال کوبا در این کشور گرامی داشته می شود .

حضرت علی ابن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثنا در یازدهم ذی قعده  سال 148 ه ق در شهر مدینه دیده به جهان گشودند. درباره  ماه و سال ولادت و همچنین تاریخ شهادت آن حضرت اختلاف است و برخی از رواه ولادت آن حضرت را به سالهای  148 و 151 و 153ق  نسبت می دهند اما روایت پیش گفته معتبرتر از سایرین  است. کنیه آن حضرت ابوالحسن و ابوعلی است و القاب ایشان عبارتند از: رضا، صابر، زکی، ولی، فاضل، وفی، صدیق، رضی، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفوالملک، کافی الخلق، رب السریر، و رئاب التدبیر. اما مشهورترین لقب آن حضرت «رضا» است. نام پدرشان حضرت امام موسی الکاظم (ع) و نام مادر گرامیشان ام البنین است. امام (ع) مدت بیست سال، امامت شیعیان را برعهده داشتند که این بیست سال مصادف است با دوره پایانی خلافت هارون عباسی. پس از آن سه سال از دوران خلافت امین، دو سال  از  جنگ و جدایی میان خراسان و بغداد و سرانجام دوره ای از خلافت مأمون در دوره امامت ایشان قرار دارد. پنج پسر و یک دختر برای ایشان  ذکر کرده اند. هفده سال از بیست سال امامت حضرت رضا(ع) در مدینه و سه سال آخر آن در خراسان گذشت. امام رضا(ع) در مدینه، پس از شهادت پدر، امامت بر مردم را به عهده گرفت، و به رسیدگى امور پرداخت. ایشان به تدریس و تعلیم علوم آل الله به شاگردان خود ادامه می داد و به  تکمیل حوزه علمیه جدش امام صادق(ع) مشغول بود. موقعیت امام رضا(علیه السلام) در مدینه، همه علما و شخصیتهاى سیاسى و اجتماعى حجاز را تحت الشعاع خود قرارداد. مردم آن بزرگوار را در همه شؤون مادى و معنوى، مرجع و پناه خود مى دانستند. آن حضرت براى رفع مشکلات اجتماعى، فرهنگى و سیاسى مردم، در همه امور دخالت مى کرد، و در متن جامعه قرار داشت، و در امور و مسائل مختلف اجتماعى هرگز لحظه اى بى تفاوت نزیست، به ویژه در دو بعد فرهنگى و سیاسى، تلاش فراوان داشت. درباره  ولایتعهدی مامون و پذیرش این امر از سوی  امام (ع) بحث های مختلفی میانی مورخین تاریخ اسلام صورت گرفته است. بر اساس اسناد تاریخی، همواره مأمون با حضرت مکاتبه داشت و از او مى خواست تا به مرو آید. او آن قدر بر این امر اصرار ورزید که به نوعی به اجبار، امام (ع) را به  سرزمین مرو فراخواند. امام على بن موسى(ع) که  شیوه خلفا را مى‏شناخت و زندان های طولانى پدر را با همه تلخى ها و رنج هایش به یاد داشت و مى‏دانست که به هر حال، مأمون  از حضور آزادانه امام میان مردم نگران است و از این نگرانى، آسان نخواهد گذشت. لذا امام ع  به سوی مرو رفت.  در مسیر حرکت امام ع از مدینه به سوی مرو  مردم هر شهر عاشقانه به دیدار او می شتافتند و آن حضرت را چون نگینی در حلقه می گرفتند. امام (ع)  در حرکتش از مدینه به خراسان به شهر نیشابور رسید مردم زیادى به استقبال امام(ع) شتافتند و از امام درخواست کردند تا آنها را با حدیثى از پدران خود خشنود سازد. امام(ع) فرمود: پدرم از پدرش و او نیز از پدرش...تا على(علیه السلام) و او از رسول خدا(ص) و رسول خدا(ص) نیز از خداوند متعال نقل فرمود که: لا اله الا الله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابی; لا اله الا الله دژ استوار من است، پس هرکس در این حصار وارد شود از عذابم محفوظ است. امام چند قدمى حرکت کردند و سپس برگشت و فرمود: بشرطها و انا من شروطها، به شرطهاى آن و من از جمله شرطهاى آن هستم. این حدیث به حدیث سلسله الذهب معروف است . امام پس از مدتی به خراسان وارد شد . در آن مکان  مامون ابتدا به امام (ع) پیشنهاد خلافت کرد اما امام به هیچ وجه آن را نپذیرفت . پس از آن وی از امام (ع) خواست که ولایتعهدی را عهده دار شود.  امام نیز از این امر به شدت احتراز جست . مأمون دست از پیشنهاد خود برنداشت و مذاکرات به مدت دو ماه ادامه یافت. سرانجام پیشنـهاد خـلافت را بـه ولایتعهدى تغییر داد و با گستاخى تمام  امام (ع) را به قتل تهدید کرد. حضرت، که  هیچ راه گریزى براى خود نیافت، مجبور شد مقام ولایتعهدى را بپذیرد  مشروط بر این که به فرموده  خود امام(ع)، از موضع حکومتى امر و نهى نکند، فتوا ندهد، قضاوت نکند وکسى را بر مسند ننشاند و کسى را از مقام خود عزل نکند و چیزى را که در حکومت است، تغییر ندهد .   هر حال، مقام ولایتعهدى به طور رسمى در ماه رمضان سال 201 هجرى قمرى اعلام شد و مأمون آن را به تمامى آفاق کشور ابلاغ کرد  . امام رضا(ع) دردوران ولایتعهدی شان در جهت کاستن از فشار های وارده بر شیعیان گامهای مهمی برداشتند . امام رضا(ع) عالم آل  محمد بودند  و دانشمند خاندان طه . ابراهیم بن عباس صولى گوید: هرگز ندیدم چیزى از امام رضا(ع) پرسیده شود و او پاسخش را نداند و در زمان و عصر او کسى را داناتر و آگاه تر از او نیافتم. همو مى گوید: هرگز ندیدم ابوالحسن (ع) کسى را با سخن خود ناراحت کند و هرگز سخن کسى را قطع نمى کرد. هیچ گاه - در صورت قدرت و توانایى - حاجت کسى را رد نمى کرد. هرگز پاى خود را در برابر همنشینش نمى گشود و در نزد او بر جایى تکیه نمى داد. هرگز صداى آن حضرت به قهقهه بلند نمى شد، بلکه خنده آن حضرت فقط تبسم بود. حضرت(ع) همواره همراه غلامان بر سر یک سفره مى نشست و مى فرمود: هیچ کس را بر دیگرى برترى نیست مگر به تقوا و اطاعت از خداوند و ...کمالات  اخلاقی آن حضرت به اندازه ای است که در این مقال اندک نمی گنجد . سرانجام با انجام کلیه تمهیدات مامون نتوانست حضور گهر بار امام (ع) را تحمل کند و در آخر صفر سال 203 ه ق  ایشان را با سم به شهادت رساند .  پیکر مطهر او را در طوس در قبله قبه هارونی سرای حمید بن قحطبه طایی به خاک سپردند . مرقد مطهر  ایشان در مشهد مقدس زیارتگاه عاشقان خاندان طه از سراسر جهان است .